loading...
بهترین وکیل طلاق و مهریه در مشهد
وکیل مشهد بازدید : 585 یکشنبه 10 بهمن 1389 نظرات (0)
به نقل از گروه مجلات همشهری، داستان حضور ایران در جام‌ملت‌های 2011 آسیا که از شامگاه 21‌دی‌ماه 89 آغاز شده بود، سرانجام با تلخی هرچه تمام‌تر در واپسین ساعات دوم بهمن‌ماه خاتمه پیدا کرد تا ظرف تنها 11‌روز، آخرین آزمون جدی فوتبال ایران نیز با کارنامه مردودی خاتمه پیدا کند. چشم‌های بسیار زیادی به مرکز برگزاری مسابقات در دوحه دوخته شده بود تا سرنوشت تیمی که یک‌سال‌و‌نیم در‌اختیار افشین قطبی بود و فدراسیون فوتبال «حداکثر‌» امکانات را برایش مهیا کرد، مشخص شود. بازی‌ها با نتایج خوب ایران آغاز شد و امیدهای واهی افزایش یافت، اما دیری نپایید تا تیم خوب، منضبط و سختکوش کره پیش‌بینی منتقدان واقع‌بین‌تر را عملی کند و تیر خلاص را به شقیقه تیم پر از نقص امپراتور بزند. حالا ما مانده‌ایم با مرور وقایعی که در قطر رخ داد و البته درس‌هایی که اگر مثل همیشه فراموش نشوند، می‌توانند حسابی آموختنی باشند!
http://www.hamshahrimags.com/Images/News/Larg_Pic/10-11-1389/IMAGE634319945891796250.jpg

خیال‌تان جمع، صعود نمی‌کنیم!

قبل از اعزام کاروان تیم‌ملی کشورمان به مسابقات جام‌ملت‌های آسیا، عمده نگاه‌ها به سرنوشت این تیم منفی بود و ارباب جراید، کارشناسان، پیشکسوتان و حتی عموم مردم، اغلب حتی به حذف تیم‌ملی از گروهش ر‌أی می‌دادند. کار حتی در این زمینه به آن‌جا کشیده شد که خداداد عزیزی به‌عنوان یکی از جدی‌ترین منتقدان قطبی، اعلام کرد اگر تیم ملی بتواند از گروهش بالا بیاید، روزه سکوت خواهد گرفت! در مورد شکل‌گیری این نگاه به تیم‌ملی در آستانه جام‌ملت‌ها، دو‌سوال مهم وجود دارد که حتما باید پاسخ آن‌ها را یافت؛ اول این‌که چه چیزی موجب شده بود بیشتر مخاطبان فوتبال انتظار شکست و ناکامی تیم ملی را داشته باشند و دوم آن‌که ایجاد چنین نگرشی، در‌نهایت چه تاثیری روی عملکرد بازیکنان تیم ملی داشت؟ به پرسش اول، می‌توان قاطعانه این‌طور پاسخ داد که ضعف‌های عدیده کیفی، فنی و نتیجه‌ای خود افشین قطبی به‌عنوان نفر اول کادر‌فنی باعث شده بود چشم بیشتر مردم از این تیم آب نخورد. به‌عنوان نمونه، در دوران حضور برانکو ایوانکوویچ روی نیمکت تیم‌ملی، به وضوح دیدیم که قاطبه هواداران و کارشناسان فوتبال ایران، نه تنها صعودی آسان به جام جهانی را از طرف تیم او انتظار می‌کشیدند و از این بابت به وی «دست مریزاد» نگفتند، بلکه حتی از تیم وی انتظار می‌رفت با کنار زدن یکی از دو تیم مکزیک و پرتغال، به مرحله حذفی راه پیدا کند! چنین نگاه متوقعانه‌ای، حکما تحت‌تاثیر توانایی‌های خود برانکو شکل گرفته بود. مردم عملکرد او در جام‌ملت‌های 2004 و بازی‌های آسیایی بوسان را دیده بودند و از وی چیزی جز «‌موفقیت» ‌انتظار نداشتند. قطبی اما چه؟ ناکامی او در مقدماتی جام‌جهانی و عملکرد بحث‌برانگیزش در غرب آسیا، همراه با نمایش‌های تدافعی، محتاطانه و زشت تیم‌ملی در مسابقات تدارکاتی مهم مثل مصاف با برزیل و کره‌جنوبی، عملا مردم را ناامید کرده بود و این یاس سراسری، بیشتر از آنچه گواه مظلومیت قطبی باشد، نشان‌دهنده ناتوانی او در ایجاد شور و شوق عمومی با عرضه استعدادهای خودش و تیمش بود. اما پاسخ سوال دوم در مورد تاثیر این نگاه منفی بر عملکرد بازیکنان تیم‌ملی؛‌ به این پرسش هم باید این‌گونه جواب داد که قطع امید ملی از این تیم، هرگز بچه‌ها را تحت‌فشار قرار نداد و کارشان را سخت نکرد، بلکه باعث شد آن‌ها در یک‌محیط امن و آسوده فکری، فارغ از فشار توقعات بالا تصمیم بگیرند پاسخ محکمی به منتقدان بدهند. حتی اعلام خداحافظی قطبی قبل از جام‌ملت‌ها که انتظار می‌رفت موجب از‌هم‌گسیختگی بدنه تیم و نافرمانی بازیکنان از وی شود هم نتیجه معکوس داد و بر‌«همدلی‌»ها دامن زد! چنان‌که بچه‌ها تصمیم گرفتند یک «گود‌بای پارتی» باشکوه برای امپراتور بگیرند و او را با موفقیت و قهرمانی بدرقه کنند. رگه‌های واضحی از این همدلی کم‌نظیر را می‌شد در اتحاد اصلی‌ها و ذخیره‌ها در بازی ایران و امارات مشاهده کرد. تصاویر شادی دسته‌جمعی بازیکنان بعد از گل آرش افشین را به یاد می‌آورید؟!

تیم بی‌ستاره؟ یک‌دروغ بزرگ!

در شرایطی برخی از تحلیل‌ها تیم‌ملی ایران را مجموعه فاقد ستارگان بزرگ ارزیابی می‌کردند، که به‌واقع این چنین نبود و تیم قطبی از جمعی از سوپراستارهای حال‌حاضر فوتبال ما تشکیل می‌شد که هر کدام آن‌ها می‌توانند برای یک‌تیم کامل، تعیین‌کننده و سرنوشت‌ساز باشند. ما بدون هیچ گفت‌وگویی، بهترین دروازه‌بان کنونی قاره آسیا را دراختیار داشتیم که می‌توانید برای پی‌بردن به ارزش‌های او، روی عملکرد دروازه‌بان تیمی مثل ژاپن در بازی‌های گروهی و مسابقه یک‌چهارم نهایی مقابل قطر دقیق شوید! در خط دفاعی، مدافعان میلیاردی، سرشناس و توانای سپاهان که هفته‌ها درکنار هم قرار گرفته بودند و در اوج آمادگی به‌سر می‌بردند، یک‌جا به مجموعه قطبی منتقل شدند. به‌راستی کدام تیم ایرانی است که حسرت در‌اختیار داشتن مدافعانی مثل سید‌جلال حسینی و هادی عقیلی را نداشته باشد؟ در خط میانی دو‌بازیکن فیکس لالیگای اسپانیا -‌بهترین لیگ دنیا به گفته سپ‌بلاتر- در دوران اوج فوتبال‌شان حضور داشتند که هر مربی با هوش و کارآمدی می‌توانست با خوب بازی گرفتن از آن‌ها، یک برگ برنده بسیار بزرگ را در‌اختیار داشته باشد. به آن‌ها بیافزایید آندرانیک تیموریان را که سابقه سال‌ها حضور در فوتبال اروپا را داشت و بعد از حضور ثابت در تراکتور، به روزهای اوجش بازگشته بود. در خط حمله نیز کریم انصاری‌فرد را داشتیم که استعدادش اساسا جای بحث ندارد و البته محمدرضا خلعتبری را که با 90‌دقیقه حضور در مصاف 180‌دقیقه‌ای ذوب‌آهن و پوهانگ، تیم کره‌ای را یک‌تنه کنار زد و اصفهانی‌ها را به فینال آسیا رساند. چگونه می‌توان چنین تیمی را «کم‌ستاره» ارزیابی کرد؟ با کدام معیار؟ اگر صرف کم شدن بازیکنانی نظیر کریمی و کیا، دست قطبی را نسبت به دوره قبل «بسته‌تر» نشان می‌داد، پس افزوده‌ شدن بازیکنان بسیار خوبی مثل رحمتی، انصاری‌فر، حاج‌صفی و خلعتبری -که هیچ‌کدام‌شان کشف قطبی نبودند!- به ترکیب اصلی ما در قیاس با آن دوره را چگونه می‌توان تحلیل کرد؟ آیا این یک مظلوم‌نمایی بی‌حاصل به نفع کادر‌فنی ناتوان تیم‌ملی نبود؟!

بازی «اتفاقات» با عراق

پیروزی نوبرانه تیم‌ملی کشورمان مقابل عراق، نگاه‌ها را در مورد سرنوشت این مجموعه در جام پانزدهم تلطیف کرد. این پیروزی در شرایطی به دست آمد که بازی حساس ما و عراق، کاملا تحت‌تاثیر هیجان حاکم بر زمین و اشتباهات مرگبار و پر‌تعداد فردی بازیکنان دو‌تیم در جریان بود و همین خطاها هم در‌نهایت منجر به رد و بدل شدن ‌3گل مسابقه شد. آن‌ها که نگاه کارشناسانه‌تری به بازی ایران داشتند، شهادت دادند که نباید پوئن این پیروزی را به حساب قطبی ریخت. این برتری بازیکنان ما در جنگ احساسی حاکم بر زمین بود که کار را برای آن‌ها درآورد؛ ‌بازیکنانی که با کری‌خوانی‌های ناشیانه حریف حسابی انگیزه مضاعف پیدا کرده بودند و البته در راه اهدای پیروزی به جان‌باختگان حادثه هواپیمایی ارومیه، به یک «اتحاد بوئینگی» درهم‌نشکستنی دست یافته بودند. مروری بر «های‌لایت»‌های آن بازی که تایید می‌کند تقریبا همه فرصت‌های گلزنی در اثر اشتباهات فردی به دست آمده بود، بار دیگر روشن می‌شود که در صورت عوض شدن برنده این بازی پر«حادثه» نیز وجهه عدالت خدشه‌دار نمی‌شد.

«کره»‌کشی در زشت‌ترین بازی جام!

در شرایطی که مسابقات جام پانزدهم ملت‌های آسیا به شکل غافلگیر‌کننده‌ای زیبا و با کیفیت از کار درآمده بود، بی‌گمان می‌توان از مسابقه سراسر کسالت ایران و کره‌شمالی در روز دوم گروه چهار این بازی‌ها به عنوان یکی از زشت‌ترین مسابقات این تورنمنت یاد کرد. نمایش محافظه‌کارانه دو‌تیم در‌نهایت روی غافلگیری شرقی‌ها، در‌پی اوت‌دستی حاج‌صفی، سانتر زیبای نوری و ضربه استثنایی انصاری‌فرد به سود ایران تمام شد و ‌6امتیازی شدن کشورمان با چاشنی شانس (‌اشاره به توپی که در دقیقه‌93 به تیتر افقی دروازه ایران خورد) باعث شد کاستی‌ها بیش از هر زمان دیگری نادیده گرفته شوند. مثلا تقریبا هیچکس از قطبی نپرسید چرا بعد از 20‌مسابقه تدارکاتی خوب، در شناخت تک‌مهاجمش دچار مشکل شده و غلامی کم‌اثر را مقابل عراق به زمین فرستاده بود؛‌ اشتباهی که درمقابل کره‌شمالی اصلاح شد و یک‌گل ‌3امتیازی به همراه‌آورد. اشکالات تیم ما کماکان پا برجا بود، اما همه داشتند «‌چه‌چه» می‌زدند!

غریزی‌ترین نمایش «ایران»!

حکایت بازی سوم تیم‌ملی اما کاملا متفاوت بود. در شرایطی که صعود تیم‌ملی به مرحله حذفی به عنوان تیم اول گروه قطعی شده بود، قطبی تصمیم گرفته از تیم دومش در مقابل امارات استفاده کند و این، اتفاقات غریزی‌ترین، تهاجمی‌ترین و بهترین نمایش تیم ایران در جام پانزدهم از کار درآمد؛ آنچه البته جای تبریک برای قطبی ندارد. چگونه می‌توان به یک سرمربی ملی، بابت این‌که تیم دومش بهتر از تیم اصلی‌اش بازی می‌کند تبریک گفت؟! آنچه در مسابقه با امارات گذشت، نشان‌دهنده روحیه برتری‌جویی و انگیزه بالای بازیکنان ایران بود که البته فقط همین یک‌ 90دقیقه را مجال عرض‌اندام یافت و قبل و بعد از آن، در چنگال تفکرات عجیب و محافظه‌کارانه قطبی اسیر و در نطفه خفه شد. در مورد این مسابقه و حوادث آن، نباید این نکته را هم ناگفته باقی گذاشت که نوسانات روحی تیم حریف، دست تیم ما را برای ارائه یک‌بازی بهتر باز گذاشت. اگر اماراتی‌ها در آغاز مسابقه به پیروزی خودشان و شکست عراق در بازی همزمان امید داشتند تا صعود کنند و در همین راستا نیمه اول بازی بهتری به نمایش گذاشتند، خبر برتری عراق (که با یک مساوی هم صعود می‌کرد) روح و روان آن‌ها را به هم ریخت تا تمام گل‌های ما در 20‌دقیقه پایانی و در اوج استیصال و درماندگی آن‌ها به ثمر برسد.

گروه مرگ؟ یک دروغ بزرگ‌تر!

صعود ایران به مرحله حذفی به‌عنوان اولین تیم تورنمنت و تنها تیم 9‌امتیازی جام، توهمات قطبی و دوستانش را به اوج رساند. ادعاهای عجیب و غریبی مثل «ایجاد تحول در فوتبال ملی ایران» و «قطبی؛ مردی آرزوهای بزرگ»، منتقدان موشکاف‌تر را کاملا شوکه کرده بود. مگر امپراتور چه گلی بر سر تیم ملی زده بود که شایسته این همه ستایش بود؟ غیر از یک صعود آسان از مرحله گروهی جام‌ملت‌ها که تقریبا همیشه رخ داده بود؟! مانور‌های تبلیغاتی قطبی و دوستان رسانه‌ای‌اش برای بزرگنمایی صعود از گروه چهارم رقابت‌ها، حتی یک‌لحظه هم متوقف نمی‌شد و با معرفی دروغین گروه ایران به عنوان «گروه مرگ» مسابقات تلاش شد عملکرد قطبی «‌خیره‌کننده» به نظر برسد. این درحالی است که از همان روز قرعه‌کشی، از گروه سوم به عنوان گروه مرگ یاد می‌شد؛ تنها گروهی که دو‌تیم جام‌جهانی رفته (کره و استرالیا) در آن حضور داشتند. جالب این‌جاست که به استناد آخرین رنکینگ فیفا در ژانویه 2011، از نظر میانگین رده‌بندی تیم‌های حاضر در گروه‌های چهارگانه، گروه ایران با معدل رتبه‌93، بعد از گروه سوم رقابت‌ها (75) و گروه دوم (81) در رده سوم، یعنی ماقبل آخر قرار داشت! همچنین هر دو تیم صعود‌کرده از گروه ایران در یک‌چهارم نهایی حذف شدند و تنها گروهی که در نیمه‌نهایی نماینده نداشت، همین گروه به اصطلاح مرگ(!) ما بود! به‌هر‌حال ظاهرا «قلب واقعیت» برای افشین قطبی و شرکا، یک عادت دیرینه بوده است!

پایان عصر توهم!

سرانجام عصر توهمات اسکیزوفرنیایی فوتبال ایران، بعد از ‌یک‌روز گنده‌گویی و ادعاهای آنچنانی در مقابل کره‌جنوبی به پایان رسید تیمی که قرار بود به اتکای شناخت قطبی، راحت ببریمش، با ارنج خوب، بازی روان و تهاجمی و تعویض‌های طلایی سرمربی‌اش که انگار ایران را مثل کف دستش می‌شناخت(!) برما غلبه کرد و در روزی بالا رفت که ایران یکی از ننگین‌ترین بازی‌های تمام تاریخش را به نمایش گذاشت. این بازی بر‌خلاف مسابقه سئول دوستانه نبود، وگرنه حتما «امپراتور صلح و سرجوخه جنگ!» این مسابقه را هم می‌برد! ترکیب محتاطانه تیم ما در این بازی، مهر تاییدی تمام‌عیار بود بر پیش‌بینی‌های مربی کره در کنفرانس مطبوعاتی؛‌ آن‌جا که گفته بود «‌تیم قطبی اصلا جذاب نیست. آن‌ها می‌آیند که جلوی ما دفاع کنند، وقت را بکشند و کار را به پنالتی بکشند.» در عوض اما، ما یک‌مربی دیگر را می‌شناختیم که می‌گفت‌ »تمام دنیا از بازی ایران مقابل کره لذت خواهند برد!» این مربی حالا در جی‌لیگ کار می‌کند. راهنمایی دیگری می‌خواهید؟

فصل فرافکنی!

با حذف قابل‌پیش‌بینی تیم‌ملی کشورمان مقابل کره‌جنوبی، «قطبیست‌ها» طبق معمول شروع به فرافکنی کردند و با فراموشی ادعاهای عجیب این مربی‌، بند کردند به این بهانه‌های مستعمل که زیر‌ساخت‌های ما از کره و ژاپن عقب است و نیم‌قرن از شرق آسیا عقب افتادیم و حق‌مان نیست موفق شویم! بله؛ همین این‌ها مهم است و همه منتقدان بارها به آن‌ها اشاره کرده‌اند، اما ‌آیا قطبی بدون اطلاع از این مسائل سرمربی تیم‌ملی ایران شد تا در دو نبرد با کره‌جنوبی، جام‌جهانی و جام‌ملت‌های آسیا را برای فوتبال ما تباه کند؟ آیا او آن زمان که با «کف دست» انواع و اقسام جملات را می‌ساخت، از این عقب‌افتادگی‌ها مطلع نبود؟ یا «دروغ» تبدیل به عادتی شده است که با هر ابزاری می‌توان توجیهش کرد؟! یک‌سوال مهم دیگر؛ آیا فوتبال ما، یک‌شبه 50‌سال از کره‌جنوبی عقب افتاد؟ پس چطور دوسال پیش تیم علی دایی –‌با همه انتقاد‌های به حقی که بر او وارد است- در مقدماتی جام جهانی در یک‌نمایش جسورانه، همین کره‌جنوبی را که برای امتیاز «له‌له» می‌زد 90دقیقه در زمین خودش حبس کرد، از این تیم جلو هم افتاد و درنهایت شانس پیروزی را بر اثر یک‌تعویض اشتباه از دست داد؟ آیا سرانجام دوران فرافکنی و توجیه‌بافی به پایان می‌رسد؟!

بهترین وکیل مشهد | 09156948002

سایت وکیل مشهد کلیک کنید

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
با سلام خوش آمدید نظر فراموش نکنید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 18123
  • کل نظرات : 198
  • افراد آنلاین : 50
  • تعداد اعضا : 452
  • آی پی امروز : 1061
  • آی پی دیروز : 1047
  • بازدید امروز : 32,722
  • باردید دیروز : 22,890
  • گوگل امروز : 4
  • گوگل دیروز : 13
  • بازدید هفته : 32,722
  • بازدید ماه : 207,983
  • بازدید سال : 638,356
  • بازدید کلی : 32,491,560
  • کدهای اختصاصی

    X تماس با وکیل